یخ...

آن قدر مرا سرد کرد...از خودش...از عشق...که به جای دل بستن،یخ بسته ام...آهای...!روی احساسم پا نگذارید...لیز می خورید...

آرزو...

مـیدانـی اگـر هنوز هم تو را آرزو می کنم،برایِ بـی آرزو بودنِ من نیست...! شــایــد آرزویـی زیباتـر از تــو سـراغ ندارم...!

تاس دل...

هرچه "بادا باد"... تاس دل می ریزم…یا "بـر بـاد" می روم...یـا "از یـاد"...

هی نیوتن...!

هی نیوتن...! تو که دم از جاذبه میزنی... مرا کشف کن...منی را که غم ها مدام جذبم می شوند...!

دنیا

کل دنیـــا را هم کـه داشتــه باشــی...بـاز هم دلت میخواهـد...بعضـی وقتهــا...فقـط بـعضـی وقتهـا...بــرای یـک لحظـه هـم کـه شـده...همـه دنیــای یـک نفـر باشـی...

چوب دار

بیگناه پای چوب دار میخندید...غافل از آنکه دوره ضرب المثل ها به پایان رسیده...!

سیگار

تـو مِثـلِ سیـــگار مـی مـانـی...! مُـخـرِب و اعـتـیـاد آوَر... اَمـا گـاهــی آرامِــش بَخــش...! اعتــیـاد بـه تــو را دوست دارَم...

اجازه خدا...؟

اجازه خدا...؟میشه ورقمو بدم...؟می دونم وقت امتحان تموم نشده...ولی من دیگه خسته شدم...

هفت سنگ...

من از هفت سنگ می ترسم...می ترسم آنقدر سنگ روی سنگ بچینم، که دیواری ما را از هم بگیرد...بیا لی لی بازی کنیم که در هر رفتنی، دوباره برگردیم...

دیوار...

بـــاز هـم مثـل همیـشه کـه تنهـــا میشـوم...دیـوار اتـــاق پنــاهم میـدهـد... بـی پـناه کـه بـاشی قـدر دیـــوار را میــدانی...!