من

دیروز برایش "تو" بودم... امروز شدم "شما"...و فردا "او" خواهم شد...!

با نمک

ﺯﺧــــﻢ ﻫﺎیت را ﭘﻨﻬـــان ﮐــﻦ...ﺍﯾﻨﺠـﺎ ﻣـﺮﺩﻡ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﺑـﺎ ﻧـﻤﮏ ﺷـﺪﻥ...!

طرح نوسازی شهرداری

من تمام چاله های این پیاده رو را با قدم های تو می شناختم...! ای وای از طرح نوسازی شهرداری...!

حوا

گفت:حالت را نمی پرسم...میدانم خوبی... عکس هایت همه با لبخندند...و نمی دانست عکاس که میگوید سیب... من یاد حماقت حوا می افتم و پوزخند میزنم...!

هیچ کس

من که تصویری ندارم در نگاه هیچ کس...خوب شد هرگر نبودم تکیه گاه هیچکس...کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من...تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچ کس...بهترین تقدیر گل ها چیدن و پژمردن است...سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس...

کله خالی

چه طور است که مردم حرف زدن با دهن پُر را بی ادبی می دانند...ولی حرف زدن با کلّه خالی را عادی تلقی می کنند…

معجزه

چیزی شبیه به "معجزه" است...وقتی هر شب به خیر می گذرد...بی آنکه کسی به تو بگوید "شب به خیر"...!

پناه

بـــاز هـم مثـل همیـشه کـه تنهـــا میشـوم... دیـوار اتـــاق پنــاهم میـدهـد ...بـی پـناه کـه بـاشی قـدر دیـــوار را میــدانی...!

به همین سادگی

یکدیـــگر را گــــم کرده ایم...تا یـــــکی دیگر را پیدا کنیم...به همین سادگی...!

مرداب

دگر از وحشت مرداب خودم دلگیرم...من اگر برکه صفت ماندم و دریا نشدم...مگذارید دگر بر سر راهم تله ای...من خودم بی تله در دام خودم زنجیرم...