-
قاصدک
جمعه 17 شهریور 1391 11:54
قاصدک چرخی زد...خانه را پیدا کرد...بر لب پنجره آرام نشست...یک تلنگر... دو تلگنر...پنجره باز نشد... پشت آن پنجره در تنهایی ...در شب سرد زمین... قاصدک یخ زد و مرد...
-
مضرات پرخوری
جمعه 17 شهریور 1391 11:35
پیرمردی گرسنه و بیمار گوشه ی قهوه خانه ای می خفت...رادیو باز بود و گوینده از مضرات پرخوری می گفت....!
-
گاو صندوق
جمعه 17 شهریور 1391 11:01
هی نپرس تا هی سکوت کنم...چیزی از من بیرون نخواهی کشید...کلید زنگ زده ای که داری به قلب من نمیخورد...به خدا خودم هم دیگر رمز این گاو صندوق را از یاد برده ام...!
-
خودت باش
جمعه 17 شهریور 1391 10:53
وقتی اورجینال به دنیا اومدی...حیفه کپی از دنیا بری...خودت باش...!
-
توپ
جمعه 17 شهریور 1391 06:44
حالم توپ است...حالِ همان توپی را دارم که افتاده در خانه ی همسایه ای که تهدید کرده اگر بار دیگر آنجا بی افتد،با کارد پنجرش می کنم...!
-
آدم منتظر
جمعه 17 شهریور 1391 06:16
آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد...هیچ نشانه ی خاصی ندارد... فقط با هر صدایی بر می گردد...!
-
هرگز نخواب کوروش
پنجشنبه 16 شهریور 1391 23:32
هرگز نخواب کوروش، سهراب توان ندارد...رستم در این هیاهو گرز گران ندارد...روز وداع خورشید زاینده رود خشکید...زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد...بر نام دریای پارس نام دگر نهادند،گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد ...بر بیستون نوشتند،اینجا خدا ندارد...هرگز نخواب کوروش،ای مهر آریایی... بی نام تو وطن نیز،نام و نشان ندارد...
-
عهد های غیر کاغذی
پنجشنبه 16 شهریور 1391 21:50
همه یِ قرارداد ها را که روی کاغـذ های بی جان نمی نویسنـد...بعضی از عـهـدهــا را روی قــلـب های هم می نـویسیم... حـواست به ایـن عـهـد هـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد...!شکستَنشان یک آدم را می شـکند...!
-
گذشته
پنجشنبه 16 شهریور 1391 21:48
اگـه گذشته بهت “زنگ” زد …بذار بره رو پیام گیر... چون حرف تازه ای برای گفتن نداره...!
-
خاطره
پنجشنبه 16 شهریور 1391 21:39
به کجا باید رفت بعد از این خاطره ها...؟من به هر جا که نظر می دوزم، من به هرجا که قدم بگذارم،همه جا خاطره دارم با تو…
-
فراموشی
پنجشنبه 16 شهریور 1391 16:26
فراموش کردنت کار سختی نیست...کافی است دراز بکشم...چشم هایم را ببندم...و دیگر نفس نکشـــــم...!
-
کودکی هایم
پنجشنبه 16 شهریور 1391 16:16
کودکی هایم اتاقی ساده بود...قصه ای دور اجاقی ساده بود...شب که میشد، نقش ها جان می گرفت...روی سقف ما که طاقی ساده بود...می شدم پروانه خوابم می پرید....خواب هایم اتفاقی ساده بود...
-
دلتنگم
پنجشنبه 16 شهریور 1391 15:30
دلتنگم...مثل مادربزرگ بیسوادی که هوای بچه اش را کرده...ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد...
-
باران
پنجشنبه 16 شهریور 1391 15:06
صد ها دهقان برای باریدن باران دعا می کردند...اما غافل از اینکه خداوند در فکر کودکی بود که چکمه هایش سوراخ بود…
-
نقطه
پنجشنبه 16 شهریور 1391 15:02
نقطه علامت پایان جمله است...اما بعضی جمله ها با یک نقطه تمام نمی شوند...باید هی نقطه بگذاری جلویشان و نگذاری ادامه پیدا کنند...
-
شرافت
پنجشنبه 16 شهریور 1391 12:53
این روزها به جای "شرافت" ،از انسان ها فقط" شر" و " آفت" می بینی...!
-
پینوکیو
پنجشنبه 16 شهریور 1391 12:51
خسته ام پینوکیو...اینجا آدم ها دروغ های شاخدار می گویند...و دماغِ درازِ خود را جراحی پلاستیک می کنند...!
-
بی وجدان
پنجشنبه 16 شهریور 1391 12:50
آدمیزاد بی غذا دو ماه دووم میاره…بی آب دو هفته... بی هوا،چند دقیقه …اما بی ” وجـــدان ” متأسفانه خــــــــــیلی...!
-
زیاد خوب نباش
پنجشنبه 16 شهریور 1391 11:32
زیاد خوب نباش...زیاد دم دست هم نباش ...زیاد که خوب باشی،دل آدم ها را می زنی...آدم ها این روزها،عجیب به خوبی و به شیرینی،آلرژی پیدا کرده اند...زیاد که باشی، زیــــــــــادی میشوی...!
-
دندان پزشک
پنجشنبه 16 شهریور 1391 11:30
دندان پزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید... نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد... گرگ زیر لب گفت:بخند... اینست عاقبتِ گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد...!
-
گول دنیا را مخور
پنجشنبه 16 شهریور 1391 11:26
گول دنیا را مخور...! ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند...بره های این حوالی گرگها را می درند...سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها...زنده ها هم آبروی مرده ها را می برند...! (وثوق)
-
درشکه چی
پنجشنبه 16 شهریور 1391 10:56
اسبها درشکه را کشیدند ولی انعام را درشکه چی گرفته است...به چشمان اسب،چشم بند و به دهانش پوزه بند بسته اند تا نبیند و حرف نزند...چه آشناست قصه درشکه چی و اسب هایش...!
-
اندکی نفهمی
پنجشنبه 16 شهریور 1391 00:39
خدایا...! اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنیم...مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...!
-
بزرگ که میشوی...
چهارشنبه 15 شهریور 1391 22:55
بزرگ که می شوی،غصه هایت زودتر از خودت قد می کشند...دردهایت نیز... غافل از آنکه لبخندهایت را در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای...شاید بزرگ شدن اتفاق خوبی نباشد...!
-
صداقت
چهارشنبه 15 شهریور 1391 21:16
هرگاه حرف از صداقت میشود،ناگهان صدا قطع میشود...!
-
دلم گرفته...
چهارشنبه 15 شهریور 1391 18:49
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن...از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن...از اونایی که زیر بارون برات می میرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره...!
-
واهمه
چهارشنبه 15 شهریور 1391 18:17
کاش میدانستی و می فهمیدی که برای داشتنت، دلی را به دریا زدم که از آب واهـــــمه داشت...
-
علم یا ثروت؟
چهارشنبه 15 شهریور 1391 17:15
کودکی که میداند گریه های مادرش...دست های پینه بسته ی پدرش...و حتی گرسنگیش همه از بی پولی است،چگونه در مدرسه بنویسد: علم بهتر از ثروت است...؟
-
شیطان
چهارشنبه 15 شهریور 1391 16:26
وقتی حاجیان به شیطان سنگ می زدند،شیطان می خندید و می گفت: این جماعت که امروز به من سنگ می زنند،برسند تهران به من زنگ می زنند...!
-
دوره ی ارزانی
چهارشنبه 15 شهریور 1391 16:24
چه کسی می گوید که گرانی شده است...؟! دوره ی ارزانی است...دل ربودن ارزان...دل شکستن ارزان...دشمنی ها ارزان... و دروغ از همه چیز ارزان تر...قیمت عشق چقدر کم شده است...کمتر از آب روان...و چه تخفیف بزرگی خورده،قیمت هر انسان...!