خنجر

آنان که به شادی ام نمی آسودند،یک عمر در انتظار فرصت بودند...تا من به تو اعتماد کردم،دستان تو را به خون من آلودند...پای سند قتل من انگشت زدند ...این قوم مرا به نیت کشت زدند...خنجر زدنم ولی ندیدم خنجر...آه یعنی که مرا دوباره از پشت زدند...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد