فعل خواستن

گاهی آدم فعل خواستن را که صرف می کند، اینطور می شود: خواستم...خواستی...نشد...
نظرات 8 + ارسال نظر
AlOne شنبه 1 مهر 1391 ساعت 21:10 http://tanhaeii.blogsky.com

خواستم خواستی نخواستن ... !

بندانگشتی یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 00:06 http://www.googooligirl.blogsky.com

بهتره بگی:خواستی-خواستم-رفتی فی البداهه بوود
۲ باره آپم

مجید یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 10:29 http://majid-notes.blogsky.com/

وبلاگت عالیه
با کسب اجازه لینک می شوید

مرسی

مریم یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 16:56 http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام عزیزم
تو این دوره زمونه هیچکی هیچکی رو نمیخواد
خواستی بیا پیشم

افسانه یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 20:01 http://gtale.blogsky.com/

سلام

من وتو هر دو سوخته یک آتشیم اینک چه فرق می کند که من دختر پاییزم و تو ..... ازنسل باران

سلام.قشنگ بود...مرسی که سر میزنی

ژیوار یکشنبه 2 مهر 1391 ساعت 20:15 http://zhivare.blogsky.com

همش دست آدم خودشه...
به منم سر بزنی خوشحال میشم

خواستن توانستن است دیگه!!!! شما دیگه چرا!!! تا به حال خواستی که نشده!!!!

خب یه وقتایی خواستن توانستن نیست...

افسانه سه‌شنبه 4 مهر 1391 ساعت 16:28 http://gtale.blogsky.com/

هر که آید گوید :

گریه کن تسکین است . . .

گریه آرام دل غمگین است . . .

چند سالی است که من می گریم . . .

در پی تسکینم . . .

ولی ای کاش کسی میدانست . . .

چند دریا . . .

بین ما فاصله است . . .



خیلی قشنگ بود،مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد