مگس

مگسی را کشتم...نه به این جرم که حیوان پلیدی است،بد است...و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است...طفل معصوم به دور سر من می چرخید...به خیالش قندم،یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد گندم...ای دو صد نور به قبرش بارد،مگس خوبی بود...من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،مگسی را کشتم...!
نظرات 3 + ارسال نظر
یه دختر که بد جور تب کرده چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 15:53 http://hazyoon.blogsky.com/

ممنون
خوشحال شدم از حضورت

خواهش میکنم،مرسی اومدی

یه دختر که بد جور تب کرده چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 15:54 http://hazyoon.blogsky.com/

وب تو هم قشنگه مخصوصا پست قبل این پستی که دارم توش کامنت میزارم

مرسی

مهتاب چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 16:00 http://mahttab.blogsky.com

سلام
اگه کسی رو که خیلی دوست داری عزیزترینش و از دست داده باشه چجوری بهش تسلیت میگی؟

سلام.به نظر من اگه به جای اینکه فقط دلداریش بدی،تو هم باهاش گریه کنی، آروم تر میشه... هرچی باشه گریه آدمو سبک میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد