این روزها احساس می کنم وقتی می نویسم خدا چشمهایش را می گیرد وقتی می خوانم گوشهایش را صادقانه بگویم فکر می کنم خدا هم از سادگی من و حرفهای تکراری ام خسته شده است
کاش من هم همچون این ابرها رعدوبرقی داشتم تا که پایان میداد به این کهنه گره گلو یاکه اینکه همچون رخ زردپاییز بادی داشتم تا که آرام وبی صدا بریزاند غم واندوه روح وروانم را
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اگه آستین کوتاه تنت باشه چی؟
دیگه به اینش فکر نکرده بودم
سلام گلم مرسی از نظرتون ولی این جا جایی که برای تمام دلتنگی هامون
مرسی
بای
سلام.مرسی
کاش بارون بیاد دلم واسه براون تنگ شده...
سلام وبلاگ زیبایی دارین ممنون از اینکه به منم سر زدین.
مرسی...منم دلم واسه بارون تنگ شده
سلام سپیده ی من
این روزها
احساس می کنم
وقتی می نویسم
خدا چشمهایش را می گیرد
وقتی می خوانم
گوشهایش را
صادقانه بگویم
فکر می کنم
خدا هم از سادگی من
و حرفهای تکراری ام
خسته شده است
خدا هیچ وقت خسته نمیشه،مطمئن باش
ای کاش باران ببارد تا این همه غم و اندوه را بشوید و با خود به اعماق زمین ببرد ...
ای کاش...
کاش من هم همچون این ابرها
رعدوبرقی داشتم
تا که پایان میداد به این
کهنه گره گلو
یاکه اینکه
همچون رخ زردپاییز
بادی داشتم
تا که آرام وبی صدا بریزاند
غم واندوه روح وروانم را